تحولات لبنان و فلسطین

گروه هنر قدس آنلاین- تکتم بهاردوست: آریا عظیمی‌نژاد، همان آهنگسازی است که بخشی از خاطره‌های ما با موسیقی‌های زیبا و به یاد ماندنی او گره خورده است؛ مردی که با مجموعه نمایشی «پایتخت» و موسیقی زیبای نواحی آن توانست سهم عمده‌ای در انتقال بار حسی و تأثیرگذاری عاطفی این مجموعه را برعهده بگیرد.

موسیقی نواحی رهاتر و دلی‌تر است

موسیقی فیلم‌های طلا و مس، پارک وی، چندکیلو خرما برای مراسم تدفین، صحنه جرم ورود ممنوع، نقاب و سریال‌های روزهای اعتراض، تا ثریا، روز حسرت، رستگاران، پس از سال‌ها، آخرین گناه، زیر هشت، چاردیواری، چک برگشتی، راه طولانی و دیوار کار اوست. با عظیمی‌نژاد درباره موسیقی و سبک کاری‌اش در آثار مختلف گفت‌وگو کرده‌ایم که می‌خوانید:

تقریباً عموم آثار شما درون‌مایه ‌مردمی ‌و به اصطلاح فولکلور دارد ‌که می‌تواند با عموم مردم ارتباط برقرار کند. چگونه به این نوع موسیقی در آثارتان رسیدید؟

این خاصیت موسیقی سنتی یا موسیقی نواحی ماست. درواقع کسی‌که وارد این فضا می‌شود یا از این موسیقی استفاده می‌کند، در اولین‌گام این خاصیت را همراه خودش دارد. به هرجهت به‌نظر من اگر کار هنری نتواند ارتباط خوب و مستقیم با مردم برقرار کند، موهبتی نخواهد داشت و تمام تلاش من هم همیشه این بوده که کاری بسازم که بتواند با مردم ارتباط بگیرد و مردم خوششان بیاید و بتوانم با تولید آن کار حس مردم را با آن اثر هم‌سو کنم و یادآور لحظات تلخ و شیرینشان باشم، و خدا را شاکرم که تا به‌حال این اتفاق افتاده و خوشحالم که مردم تا به امروز کارهای من را دوست داشته‌اند.

البته خاستگاه موسیقی فولکلور ما قدیمی‌تر از موسیقی سنتی است و اینکه چقدر این دو از هم وام گرفته‌اند، بحث تخصصی را می‌طلبد. ولی این‌دو جنس فرم موسیقایی هستند که من در آثارم زیاد از آن‌ها استفاده می‌کنم؛ آن‌هم به‌خاطر تمایل شخصی‌ام به این نوع از موسیقی است، چون هم ساز تخصصی‌ام ساز ایرانی بوده و هم تمایل خاصی به موسیقی فولکلور داشته و دارم که به‌نظرم خیلی رهاتر و دلی‌تر است و در زندگی روزمره ما جریان دارد. همه این‌ها باعث می‌شود که جذابیتش برای من آهنگساز بیشتر باشد و در آثارم از آن زیاد استفاده کنم.

 الان چه خطرهایی موسیقی فولکلور ما را تهدید می‌کند؟

بیشترین خطری که این موسیقی را تهدید می‌کند، نوازندگان مجربی هستند که هرلحظه امکان دارد یکی از آن‌ها را از دست بدهیم؛ کما اینکه در دو سال گذشته برای برخی عزیزانی که در موسیقی مقامی‌ فعالیت می‌کردند این اتفاق افتاد.

نگرانی دوم انتقال این تجربه و سواد به نسل بعدی است، اینکه چقدر این اتفاق صورت گرفته و چقدر این موسیقی خلوص خودش را حفظ کرده است. الان این خطر وجود دارد که موسیقی نواحی با موسیقی‌های دیگر تلفیق شود و اگر کسانی باشند که این ریشه‌ها را خوب نشناسند، سعی می‌کنند که نغماتی را که اصلاً هم اصیل نیستند به این موسیقی اضافه کنند. عدم دانش و آگاهی باعث می‌شود که این ناخالصی‌ها وارد این موسیقی شود و در گذر زمان این تصور به‌وجود بیاید که این نغمات اصلی هستند، درصورتی‌که ریشه درستی ندارند.

در پیداکردن نت اصلی آثارتان با مردم عامی‌ یا کسانی‌که موسیقی را به‌صورت غیرحرفه‌ای کار می‌کنند هم مرتبط می‌شوید و چیزهایی را از آن‌ها وام می‌گیرید؟

بدون شک! من هر زمان می‌خواهم کاری را بسازم، از طیف آدم‌های مختلف مرتبط با موسیقی، حالا چه کسانی که به‌صورت حرفه‌ای کار می‌کنند و چه غیرحرفه‌ای‌ها، یک جامعه آماری دارم و سعی می‌کنم که قبل از اینکه خروجی نهایی کارم را ارایه بدهم، نظرات آن‌ها را جویا  شوم و در آثارم آن‌ها را اعمال کنم.

برای ساختن آثار مختلفی که خاستگاه‌های مختلفی دارند؛ مثل سریال پایتخت که موسیقی‌اش مربوط به شمال کشور است، آیا از همان جامعه خاص استفاده می‌کنید؟ یا نه! این جامعه آماری که گفتید خیلی کلی‌تر هستند؟

سعی می‌کنم طیف مختلفی باشند و ربطی به جای خاص یا تخصص خاصی ندارد و هرکسی‌که هوش موسیقیایی خوبی دارد و با هنر آشناست، نظراتش را جمع‌آوری می‌کنم.

آیا از موسیقی پاپ یا راک هم در ساخت آثارتان استفاده کرده‌اید؟ یا اثری بر روی کارهایتان داشته است؟

سؤال سختی است. چون من خیلی این موسیقی را دنبال نمی‌کنم. این موسیقی‌ها خصوصیات خاص خودشان را دارند. مردمی بودن در موسیقی مربوط به فرم نیست. شما می‌توانید یک قطعه کاملاً سنتی مثل مرغ سحر را به این صورت اجرا کنید. حالا اینکه این تقسیم‌بندی از نظر فرم در رابطه با موسیقی پاپ و راک صورت بگیرد، نه! من همیشه سعی می‌کنم که آن تراوشات ذهنی و آن چیزهایی که در درون خودم هست را منعکس کنم.

در این سال‌ها زیاد از اصطلاح پاپ سنتی استفاده شده است. کمی‌ هم در این‌باره توضیح دهید.

به‌نظرم پاپ سنتی اگر به‌شکل درستش اتفاق بیفتد، حرکت خیلی خوبی است. این اتفاق در کشورهای همسایه‌مان مثل افغانستان و به‌شکل پیشرفته‌اش در ترکیه یا کشورهای عربی افتاده است که موسیقی سنتی‌شان را وارد موسیقی پاپ کرده و سعی کرده‌اند سازها را به روز کنند تا قابلیت ارکستر را داشته باشد.

این اتفاق در موسیقی ما هم افتاده است، ولی نه به‌اندازه کشورهای دیگر که اتفاقاً خیلی هم خوشایند است؛ چون می‌تواند نه‌تنها آن موسیقی را که به‌شکل سنتی‌اش وجود دارد حفظ کند، بلکه نوع دیگری از آن را هم به‌وجود بیاورد و جوان‌ها را ترغیب کند و حتی بعضی‌ها را به آموزش و تحقیق در این‌باره وا دارد. من هم در برخی از کارهایم مثل قطعه «مرو ‌ای دوست» که محمد اصفهانی آن را اجرا کرده، از آن استفاده کرده‌ام و به‌نظرم هنوز هم خیلی جای کار دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.